نوع مقاله : علمی- پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
چکیده
انسان در دوران معاصر، پس از تجربة تکانه های عظیم تاریخی- رنسانس، نهضت اصلاح دینی، انقلاب علمی، عصر روشنگری و جنگ های جهانی اول و دوم– با بحران های ژرف وجودی مواجه شده است. بحران اصلیْ تهیبودن زندگی از معنایی است که به زندگی آدمی هدف و ارزش ببخشد. در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی اندیشه های ابوسعید ابوالخیر(357-440 ق) و کریشنا مورتی (1895-1986 م) برای یافتن راهکارهایی جهتِ برونرفت از بحران بیمعنایی بررسی شده است. مسئلۀ کانونی این پژوهش یافتن معنایی برای زیستن با تأکید بر آموزه های ابوسعید و کریشنا و تحلیل تفاوت ها و تشابهات اندیشه های آنان در این زمینه است. نتایج پژوهش نشان میدهد ابوسعید ابوالخیر خودخواهی، غیاب عشق و نداشتن زندگی اصیل را در زندگیِ انسان دلیلِ اصلی بروز بحران های وجودی، بهویژهبحران بیمعنایی، میداند. راهکارهای او برای برونرفت از این بحران، پرهیز از خودشیفتگی، داشتن اخلاص و عشقورزی است. از نظر کریشنا مورتی، ذهنِ شرطیشده و گرانبار از دانش، نبود عشق در زندگی و کشف نکردن حقیقت فردی دلایل بروز بحرانِ معنا در زندگی انساناند. کریشنا برای حلّ این بحران، رهایی از دانش و دانستگی، ایجاد عشق در زندگی و یافتن حقیقت شخصی را راهگشا می داند. «خودپرستی» و «نداشتن زندگی اصیل» از نظر ابوسعید با «غیاب عشق» و «عدم کشف حقیقت فردی» از نظر کریشنا، درواقع تعابیر متفاوت از واقعیتی واحدند. حضور خدا در متن آموزه های ابوسعید و غیاب خدا در اندیشۀ کریشنا، بارزترین تفاوت در نگرش این دو عارف است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Assessing the Views of Abu Saeed Abu al-Khair and Krishna Murti on Resolving Meaning Crisis
نویسندگان [English]
- Morteza Shokri 1
- Mohammadreza Hasanijalilian 2
- Ali Noori 2
1 PhD Candidate of Persian Language and Literature, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Lorestan University, Khorramabad, Iran
2 Associate Professor of Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Lorestan University, Khorramabad, Iran
چکیده [English]
In contemporary times, man has faced deep existential crises after experiencing great historical shocks—the Renaissance, the religious reform movement, the scientific revolution, the Enlightenment, and the First and Second World Wars. The main crisis is the crisis of life being empty of meaning that gives purpose and value to human life. In this research, the ideas of Abu Saeed Abu al-Khair (357-440 AH) and Krishna Murti (1895-1986 AD) have been studied descriptively-analytically to find solutions for getting out of the crisis of meaninglessness. The focal issue of this research is to find the meaning to live, with a focus on the teachings of Abu Saeed and Krishna and analyzing the differences and similarities of their views in this regard. The results show that Abu Saeed Abu al-Khair considers selfishness, absence of love, and lack of a genuine life as the main causes of existential crises in human life, especially the crisis of meaninglessness. His strategies for overcoming this crisis are avoiding narcissism and showing sincerity and genuine love. According to Krishna Murti, a conditioned mind loaded with knowledge, absence of love in life, and not discovering the individual truth are the causes of the crisis of meaninglessness in human life. Krishna saw freedom from knowledge and the known, creation of love in life, and discovery of personal truth as the solutions to this crisis. According to Abu Saeed, "selfishness" and "not having a genuine life" and according to Krishna, "absence of love" and "failure to discover individual truth" are, in fact, different interpretations of the same reality. The presence of God in Abu Saeed Abu al-Khair’s teachings and His absence in Krishna’s thoughts is the main difference in the views of these two mystics.
کلیدواژهها [English]
- Crisis of meaninglessness
- Abu Saeed Abu al-Khair
- Krishna Murti