ساجده نیک خواه؛ سید حسن طباطبائی
چکیده
مرگ معمایی است که بشر از آغاز حیات تاکنون با آن مواجه بوده و تدقیق او در چیستی این پدیده، راهگشا نبوده است. گروههای مختلف جامعه باتوجهبه عقاید، افکار، محیط و سبک زندگی نگرشهای متفاوتی به مرگ دارند ...
بیشتر
مرگ معمایی است که بشر از آغاز حیات تاکنون با آن مواجه بوده و تدقیق او در چیستی این پدیده، راهگشا نبوده است. گروههای مختلف جامعه باتوجهبه عقاید، افکار، محیط و سبک زندگی نگرشهای متفاوتی به مرگ دارند و برخوردشان در مواجهه با آن گوناگون است. در این نوشتار کوشیدهایم مجموعۀ اقوال و احوال صوفیان را در واپسین لحظات حیاتشان در کتابهای تذکرة الاولیای عطار و نفحات الانس جامی، بررسی کنیم. مطمحنظر ما در این مقاله فقط مرگ طبیعی است، چه عارفان در کنار مرگ طبیعی به مرگ ارادی نیز معتقدند و بر این باورند که چنین مرگی تنها با غلبه بر هواهای نفسانی میسر میشود. بر این مبنا ایشان پیش از فرارسیدن مرگ جسمانی، به موت ارادی میرسند و قبل از مرگ طبیعی که برای همۀ انسانها اتفاق میافتد، مرگ اختیاری را تجربه میکنند. در این پژوهش که به روش توصیفیتحلیلی انجام شده با گردآوری آخرین گفتههای عارفان که شامل نیایش و استغفار، وصیت به اطرافیان و جز آن است و نیز احساسات و حالات ایشان، دریافتیم که صوفیان در بسیاری از موارد در حالت احتضار و تجربۀ مرگ طبیعی، اقوال و احوال مشابهی داشتهاند. باوجود این تفاوتهایی نیز در این لحظات خطیر در اقوال و احوال ایشان مشاهده میشود. این تفاوتها بیشتر ازآنجهت است که تفکر و مشرب صوفیانۀ آنها و بهطور کلی روانشناسی صوفیان، در برخی عوامل و مؤلفههایی که با مرگ در پیوند است با هم تفاوت داشته است.