حسین عبدی
چکیده
دورة «صفویه» از حیث جدال کانونهای قدرت بر سر عامل مشروعیت سیاسی - دینی، از دورههای خاص تاریخ ایران است. در این دوره شاهد تلاش نهادهای روحانیت شیعی، سلطنت صفوی و تصوف برای تثبیت مشروعیت خود و ...
بیشتر
دورة «صفویه» از حیث جدال کانونهای قدرت بر سر عامل مشروعیت سیاسی - دینی، از دورههای خاص تاریخ ایران است. در این دوره شاهد تلاش نهادهای روحانیت شیعی، سلطنت صفوی و تصوف برای تثبیت مشروعیت خود و به حاشیهراندن جریانهای رقیب هستیم و در این میان نهاد سلطنت به روحانیت گرایش بیشتری دارد. نزاع کانونهای قدرت در آن دوره بهویژه با توجه به مشروعیت تاریخی تصوف و زعامت روحانیت در جامعه و نظامِ تازهتأسیس شیعی، ابعاد و جوانب خاصی داشته است و نوشتن متون ردیه بر تصوف از جانب روحانیت را با توجه به این افق تاریخی باید بررسی کرد. ردیههای بر تصوف بین دو قطب نقد و تخریب در نوسان بودهاند؛ اما فضای عمومی این متون غالباً متأثر از منطق و بیان جدلی مؤلف است و نوع نقد جنبههای نظری تصوف در این متون نیز از این شرایط مستثنا نیست. در این نوشتار تلاش شده با کاربرد روش تحلیل گفتمانی و با استفاده از ابزارهای سبکشناسی انتقادی، رابطة تخریب جدلی حوزة عرفان نظری با مؤلفههای سیاسی - دینی عمده دورة صفویه را در هفت ردیه بر تصوف در آن دوران بررسی شود. از دیدگاه این پژوهش و با توجه به دادههای متنی و فرامتنی، ردیههای مورد بررسی تحت تأثیر جدال بر سر عامل مشروعیت سیاسی - دینی در دورة صفویه، به تخریب جدلی جنبة نظری تصوف پرداختهاند و به این دلیل منابع معتبری برای کشف رابطة جنبههای نظری تصوف و گفتمانهای حوزة تشیع به شمار نمیروند.