علیرضا تقوی کوتنائی؛ سیاوش حق جو؛ فرزاد بالو؛ علی اکبر باقری خلیلی
چکیده
تأویل در گفتمان تصوف ذوقی، ازجمله در آثار و اندیشههای عینالقضات، اصلی بنیادین بهشمار میآید. در عرفان فلسفیِ او که دارای طرحی پلّکانی و مدرج است، هر مفهوم ابتدا و انتهایی دارد. سالک از ابتدا ...
بیشتر
تأویل در گفتمان تصوف ذوقی، ازجمله در آثار و اندیشههای عینالقضات، اصلی بنیادین بهشمار میآید. در عرفان فلسفیِ او که دارای طرحی پلّکانی و مدرج است، هر مفهوم ابتدا و انتهایی دارد. سالک از ابتدا به انتها میرسد و در انتها نیز مدارجی را می پیماید تا به نهایت انتها برسد. نوبتهای سهگانۀ تأویلی عینالقضات در پرتو مراتب سهگانة معرفتی-ادراکیِ «خواندن»، «دانستن» و «رسیدن»، علاوه بر حیثیت معرفتشناختی، بُعد هستیشناختی نیز پیدا میکند؛ سلسلهمراتبی تأویلی که درنهایت منجر به تحول باطنی و گشودگی چشم و دل به ساحت و افق تازهای می شود. در قوس هرمنوتیکی پل ریکور نیز مفسریا خواننده در مواجهه با متن مراحلی را پشت سر می گذارد که عبارتاند از: «تبیین»، «فهم»، و «به خود اختصاص دادن». «تبیین» ساختار لفظ را بررسی میکند و به نشانهشناسی واژگان توجه دارد. در مرحلة «فهم»، مفسر یا خواننده درصدد کشف ژرفای معنا و حصول به نیت مؤلف ضمنی متن است. «به خود اختصاص دادن» مرحلة پایانی فهم است که داده های معنایی سبب تحول مفسّر گردیده، به فهمی متفاوتتر از خویش نائل می شود. ما در این پژوهش برآنیم تا میاننوبتهای سهگانۀتأویلی عینالقضات و قوس هرمنوتیکی ریکور تناظر برقرار کنیم و ضمن اشاره به وجوه متشابه و متفاوت این دو رویکرد تأویلی/هرمنوتیکی، از قوس تأویلی در نظام فکری عینالقضات پرده برداریم.