نوع مقاله : علمی- پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی پژوهشکدۀ تحقیق و توسعۀ علوم انسانی (سازمان سمت)، تهران، ایران
2 استادیار پژوهشکدۀ زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی، تهران، ایران
چکیده
مفهوم «دیگری»، از وجوه ممتاز و واسازانۀ دستگاه نظری ژاک لکان و یکی از مهمترین فرارویهای او از اندیشۀ فرویدی است. دستگاه فکری فروید بر مفهوم «خود» بنا شده بود. وی بخش اعظم مباحث مربوط به ناخودآگاهی روان را در رابطه با «خود»ی تعریف کرده بود که ذاتی روشن و قوامیافته داشت و حدفاصل «نهاد» و «فراخود» بود، اما لکان از همان آغاز در تعریف وجودی «خود» شک کرد و نشان داد در مراحل رشد روانی انسان، هیچگاه تصویری یکه و همگن از «خود» وجود ندارد. به تعبیر لکان، «خود» همان دیالکتیک «خود-دیگری» شکلگرفته در مرحلۀ خیالی و نمادین است. «دیگری» بخش وجودی «خود»، و از همان آغاز آمیخته با آن است. «دیگری» به طرق مختلف درونی میشود و آمیخته با «خود» همیشه در روان حاضر است (حتی برداشت و تصویر از «خود» نیز آمیختۀ «دیگری» ذهنی است). زمانی که «دیگری» بهمثابۀ متعینی بیرونی وجود دارد، ممکن است به شدیدترین شکل ممکن درونیسازی و همذاتپنداری شود و حیاتی ذهنی یابد؛ همان چیزی که در رابطۀ شمس و مولانا شاهدش هستیم: دو روح سرگشتهای که هریک امکانات ذهنی و روانی خود را در دیگری میبیند و هردو در طول فرایند کشف یکدیگر، مرتباً دیالکتیک «خود-دیگری» ذهنیشان را بر هم اعمال میکنند. اگر از منظر شمس به این رفتوبرگشتهای روانی بنگریم، درمییابیم که اساس رابطۀ او و مولانا، جابهجاییهای مکرر موقعیت ذهنی عاشقی و معشوقی برای هردو آنهاست؛ بهگونهای که در تمثیلهای مختلف تکرارشونده میتوان وجوهی از این آیینهگردانیها را در مقالات شمس یافت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Other as Ego: Shams and Rumi's Relationship from Jacques Lacan's Viewpoint
نویسندگان [English]
- Foad Moloodi 1
- Maryam Ameli Rezaei 2
1 Assistant Professor of Persian Language and Literature, Institute for Research and Development in the Humanities (SAMT)
2
چکیده [English]
The concept of “the other” is one of the outstanding features of Jacques Lacan's theory, and his major departure from Freudian thought. The basis of Freud's system of thought was based on the concept of “ego”. He defined a great deal of issues related to mental sub-consciousness in relation to “ego”; an agent in the psychic apparatus which enjoys a clear and structured nature and mediates between “id” and “super-ego”. Nevertheless, Lacan was dubious about the definition of “ego” from the outset, and showed that there is never a single and homogeneous image of “ego” in the development of human psyche. In Lacan's words, “ego” is the “ego-the other” dialectics formed in an imaginary and symbolic stage. “The other” is an essential part of “ego” and is integrated with it from the beginning. “The other” is internalized in different ways, and is always present in the psyche with the “ego”; even the impression or image of “ego” is mixed with “the other”. When “the other” has got an outside manifestation, it might be internalized and identified with, to the greatest possible extent, and find a mental life. This is what we see in the relationship between Shams and Rumi; two wandering spirits each seeing their mental and psychological capabilities in the other, and during the process of discovering each other, they continually apply their “ego- the other” dialectics. If we consider this metal reciprocation from the viewpoint of Shams, we realize that the basis of his relationship with Rumi is on repeated, mutual moves of the metal states of the lover and the beloved. Facets of this mirroring could be seen in various, repeated parables in Maqalat (papers) of Shams.
کلیدواژهها [English]
- Lacan
- The other
- Ego
- Shams Tabrizi
- Rumi